کد خبر: ۳۱۵۲
۰۹ تير ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

دکتر مهدوی‌دامغانی هر روز از آمریکابه امام رضا(ع) سلام می‌داد

با انتشار خبر درگذشت استاد مهدوی‌دامغانی در آمریکا، در جست‌وجوی ردپایی از او و خانواده‌اش در منطقه‌ ثامن که زادگاهش بود، به برادرزاده‌اش دکتر حسین مهدوی‌دامغانی رسیدیم. او با وجود محدودیت‌ زمانی به‌دلیل بازگشت پیکر عمویش و برگزاری مراسم خاک‌سپاری، ما را به خانه پدری‌اش دعوت کرد؛ خانه‌ای که مدفن مادر و برادر بزرگوار این استاد فقید نیز هست. در این گپ‌وگفت یک‌ساعته حرف‌هایی شنیدیم که تازگی داشت و اولین‌بار گفته می‌شد.

 با انتشار خبر درگذشت استاد مهدوی‌دامغانی در آمریکا، در جست‌وجوی ردپایی از او و خانواده‌اش در منطقه‌ ثامن که زادگاهش بود، دست‌به‌کار شدیم. به برادرزاده‌اش دکتر حسین مهدوی‌دامغانی رسیدیم.

 او با وجود محدودیت‌ زمانی به‌دلیل بازگشت پیکر عمویش و برگزاری مراسم خاک‌سپاری، ما را به خانه پدری‌اش دعوت کرد؛ خانه‌ای که مدفن مادر و برادر بزرگوار این استاد فقید نیز هست. در این گپ‌وگفت یک‌ساعته حرف‌هایی شنیدیم که تازگی داشت و اولین‌بار گفته می‌شد.
دکتر احمد مهدوی‌دامغانی، محقق برجسته و استاد پیشکسوت، 27خرداد1401 در آمریکا درگذشت و دوشنبه ششم تیر1401 در رواق دارالحجه حرم مطهر حضرت رضا(ع) آرام گرفت.

 

زیارت از فرسنگ‌ها دورتر

هم‌زمان با انتشار خبر فوت دکتر احمد مهدوی‌دامغانی، ویدئویی در فضای مجازی از او منتشر شد که مخاطبانش را متأثر کرد. در این ویدئو تصویری از این ادیب و الهی‌دان برجسته دانشگاه هاروارد دیده می‌شود که هر بامداد پس از خروج از خانه‌اش رو به بارگاه نورانی حضرت رضا(ع) دست به سینه می‌ایستد و با چشمانی اشک‌بار سلام و ارادتش را به امام رئوف می‌رساند؛ درست مثل همان روزهایی که از خانه پدری‌اش در کوچه ضیای خیابان آیت‌الله شیرازی رو به حرم مطهر می‌ایستاد و سلام می‌داد.

پس از هجرت نیز بارها توفیق زیارت قبور دیگر ائمه‌(ع) در نقاط مختلف دنیا را پیدا کرد، اما 32سال توفیق زیارت امام هشتم(ع) را پیدا نکرد

دکتر حسین مهدوی‌دامغانی، برادرزاده‌اش، در این‌باره می‌گوید: عموجانم تا زمانی که در ایران بود، دست‌کم ماهی یک‌بار برای عرض ادب و ارادت به مضجع شریف حضرت رضا(ع) به مشهد می‌آمد. پس از هجرت نیز بارها توفیق زیارت قبور دیگر ائمه‌(ع) در نقاط مختلف دنیا را پیدا کرد، اما 32سال توفیق زیارت امام هشتم(ع) را پیدا نکرد.

 آخرین حضور او در ایران در بزرگداشت فردوسی در سال1369 بود. همین مسئله روزبه‌روز بار دل‌تنگی‌هایش را افزون کرد، تا آنجا که تنها آرزویش در سال‌های پایانی عمر این بود که پیکرش پس از رحلت در مشهد و حرم مطهر امام‌رضا(ع) به خاک سپرده شود؛ رؤیایی که با دستور رهبر معظم انقلاب و همکاری تولیت آستان قدس رضوی روز دوشنبه، ششم تیر1401، به حقیقت پیوست و دکتر احمد مهدوی‌دامغانی پس از سال‌ها دوری از وطن به زادگاهش مشهد بازگشت و پیکرش در جوار امام محبوبش، علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع)، آرام گرفت.


ماجرای روضه 98ساله

دکتر احمد مهدوی‌دامغانی فرزند اول آیت‌الله حاج‌کاظم مهدوی‌دامغانی است که از او به‌عنوان احیاگر حوزه علمیه خراسان یاد می‌شود.

برادرزاده‌اش می‌گوید: پس از یکی‌دو فرزند ازدست‌رفته جدم، عموجان متولد شد و از همین رو پدربزرگم نذر کرد که اگر این‌بار فرزندش زنده بماند، هرسال 25رجب، مصادف با شهادت باب‌الحوائج موسی‌بن‌جعفر(ع)، روضه بخواند؛ روضه‌ای که از سال 1345قمری آغاز شد و تاکنون ادامه داشته است.

 عموجان به تاریخ قمری در 98سال و 9ماهگی به رحمت خدا رفت و حتی امسال نیز هم‌زمان با 25رجب، نودوهشتمین سال اقامه روضه‌ای را که پدربزرگم نذر دکتر احمد کرده بود، در خانه پدری‌ام برگزار کردیم.


سفری که قلب مادر را آرام کرد

دکتر احمد تحصیلات ابتدایی را در مشهد گذراند و برای تحصیلات تکمیلی با وجود مخالفت پدر و مادرش عازم تهران شد. گویا این دل‌خوری تا سال‌ها همراه مادرش بود تا اینکه اوایل دهه چهل، دکتر احمد مادرش را برای زیارت خانه خدا همراه خودش برد.

در مسجدالحرام از شدت گرما داغ و سوزان شده بود و احمد پاهای من را روی پاهای خودش گذاشته بود که با آسودگی بیشتری اعمال را به‌جا آورم و رنجی نکشم

دکتر حسین مهدوی‌دامغانی با اشاره به همین دل‌خوری مادربزرگش از عمویش، از خاطره‌ای که مادربزرگ برای او تعریف کرده بود، چنین یاد می‌کند: در مکه کعبه را درحالی طواف کردیم که ریگ‌های روی زمین در مسجدالحرام از شدت گرما داغ و سوزان شده بود و احمد پاهای من را روی پاهای خودش گذاشته بود که با آسودگی بیشتری اعمال را به‌جا آورم و رنجی نکشم. پس از آن سفر بود که مادربزرگم بارها اعلام کرد «از احمدم دل‌گیر بودم که از مشهد رفته بود، اما دیگر بخشیدمش.»

در یکی از نقل‌هایی که به مرحوم دکتر احمد منسوب است، او خودش هم اشاره‌ای به نارضایتی پدر و مادرش برای رفتن به تهران داشته‌ است و آن‌طور که برادرزاده‌اش می‌گوید، با میانجیگری شیخ‌میرزامهدی اصفهانی، پدرش اجازه عزیمت به تهران را داد.


تجلیل آیت‌الله سیستانی از دکتر دامغانی

شخصیت علمی دکتر احمد مهدوی‌دامغانی موضوعی است که بی‌شک در گزارشی کوتاه نمی‌توان به آن پرداخت، اما اگر بخواهیم خیلی مختصر و مفید به ظرفیت‌های او اشاره کنیم، خالی از لطف نیست که از توصیفات مرجعیت عالی شیعه درباره او بگوییم.

حسین مهدوی‌دامغانی، برادرزاده مرحوم دکتر احمد، ماجرای دو جلسه دیدار با مرجعیت شیعه، آیت‌الله سیستانی، را که با همراهی عمویش بوده است، این‌طور روایت می‌کند: یک جلسه تقریبا عمومی بود که من و عموجان هم در آن حضور داشتیم، اما جلسه بعدی که مربوط به فروردین سال1396 است، من و عموجان خدمت حضرت آیت‌الله سیستانی بودیم.

در این جلسه آقای سیستانی خطاب به دکتر احمد فرمود: «من همیشه از نوشته‌های شما بدون تعارف استفاده می‌کنم و مشتاقم. به‌خصوص مطالب شما درباره زیارت جامعه، حال مرا متأثر کرد و از متن شما کاملا به وجد آمدم. دقت شما را درباره عبارات مختلف که دیدم، بسیار زیبا بود، به‌نحوی‌که در بسیاری از موارد، مشابه این مطالب دیده نمی‌شود.»
نکته مهم دیگری که این مرجعیت عالی شیعه در ادامه بیاناتش فرمود، این بود: «من اکنون کسی را نمی‌شناسم که چنین زیبا متن فارسی بنویسد.»

عموجان درباره پرداختن به برخی متون دیگر زیارت‌ها از ایشان صلاح و مشورت کرد که حضرت آیت‌ا... فرمود: «شما هرچه بنویسید، عالی است و نیازی به نظر من ندارید.»

دکتر احمد مهدوی‌دامغانی سال1364 در پی برخی کم‌لطفی‌ها، به آمریکا مهاجرت کرد و در دانشگاه هاروارد مشغول به تدریس شد. پس از هجرت، فقط یک‌بار در سال1369 برای حضور در کنگره بزرگداشت فردوسی به ایران بازگشت و این آخرین‌باری بود که تجربه شیرین نفس‌کشیدن در خاک وطن و زادگاهش، مشهدالرضا(ع)، را در تقویم زندگی‌ پربارش ثبت کرد.


گذری بر زندگی پدر استاد فقید

این استاد فقید فرزند کسی بود که در حوزه دین و اندیشه نقش تأثیرگذاری در مشهد داشت. مرحوم آیت‌الله حاج‌کاظم مهدوی‌دامغانی فرزند اول در خانواده‌‌ای پنج‌نفره بود که خیلی زود و در دوازده‌سالگی یا به‌روایتی پانزده‌سالگی از نعمت وجود پدر محروم شد.

آن‌طور که نوه او، دکتر حسین مهدوی دامغانی، می‌گوید، شاید همین موضوع شرایط را به سمتی برد که او تصمیم گرفت با پای پیاده برای زیارت حضرت رضا(ع) راهی مشهد شود و به این ترتیب دامغان را به مقصد مشهد‌الرضا(ع) ترک کرد و با ورود به شهر مشهد، مشغول درس و بحث در حوزه علمیه خراسان شد.

 از محضر استادان بزرگی مانند مرحوم آیت‌الله حاج‌آقاحسین‌ قمی که آن زمان از مفاخر شیعه و در دوره‌ای مرجع مطلق شیعیان بود و همچنین پسر ارشد مرحوم آخوندخراسانی که به همین دلیل به آقای آقازاده شهرت داشت، بهره برد. مرحوم میرزامهدی اصفهانی یکی دیگر از استادان ایشان بود.

 مرحوم حاج‌کاظم که به درجه اجتهاد نیز رسیده بود، شاگردان برجسته زیادی تربیت کرد که ازجمله می‌توان به مرحوم آیت‌الله حاج‌محمدرضا مهدوی‌دامغانی (فرزند ایشان)، آیت‌الله مرتضوی که همچنان در حوزه علمیه خراسان حضور دارد و نیز آیت‌الله اشرفی‌شاهرودی اشاره کرد.

یکی از ویژگی‌های مهم ایشان این بود که در زمان اختناق رضاشاهی در یک بازه زمانی که حتی کسی اجازه پوشیدن لباس روحانیت را هم نداشت، حوزه علمیه خراسان را با همراهی چند مجتهد تراز اول دیگر رونق داد. آن زمان اگر گردهمایی‌ای در مسجد گوهرشاد شکل می‌گرفت، یکی از ستون‌های اصلی آن اجتماع، آیت‌الله حاج‌کاظم بود.


برای هر لقمه بسم‌الله و شکرخدا می‌گفت

حسین مهدوی‌دامغانی، نوه آیت‌الله که راوی زندگی جدش نیز هست، مهم‌ترین خاطره‌ای که از مرحوم آیت‌الله حاج‌کاظم در ذهنش به یادگار مانده است، به دوران کودکی‌اش و سن پنج‌سالگی بازمی‌گردد: جدم مرحوم حاج‌کاظم هنگام غذاخوردن به‌ازای هر لقمه غذایی که در دهان قرار می‌داد، ذکر بسم‌الله الرحمن الرحیم را بر زبان جاری می‌کرد و در پایان هر لقمه نیز دستانش را بلند می‌کرد و شکر خداوند را به‌جا می‌آورد.


محبــتی که مرحوم امام‌(ره) به آیت‌الله حاج‌کاظم داشت

نوه آیت‌الله از ارتباط عاطفی دوسویه‌ جدش و مرحوم امام‌(ره) روایت می‌کند. حسین مهدوی‌دامغانی می‌گوید: این ارتباط به‌نحوی بود که امام(ره) در جریان مبارزات پیش از سال1342، هر سفری به مشهد داشت، به‌طور حتم به منزل جدمان می‌آمد. 

همین حال‌وهوا موجب شده بود که سال‌ها بعد هم هرکس از کنار خانه جدمان در کوچه ضیا عبور می‌کرد، نشان می‌داد که این خانه جایی است که حضرت امام(ره) در آن رفت‌وآمد داشت. این در حالی است که به‌عنوان شخصیت اول خراسان و مشهد، مرحوم امام‌(ره) دست‌کم سه پاسخ نامه را اختصاصی خطاب به پدربزرگ ما، آیت‌الله حاج‌کاظم، نوشته بود. یکی از این نامه‌ها که هنوز هم موجود است، پیام تسلیت به مناسبت شهادت استاد شهیدمطهری است.

آیت‌الله حاج‌کاظم سرانجام سال1360 با شنیدن خبر انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی و یارانش چنان منقلب شد که یک روز بعد یعنی هشتم تیر سومین‌بار سکته کرد و فردای همان‌روز در نهم تیر به رحمت خدا رفت و در دارالزهد حرم مطهر حضرت رضا(ع) آرام گرفت. مرحوم بهشتی شخصیتی بود که به ایشان محبت خاصی داشت و مراوداتی بینشان بود.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44